علی بن ابی طالب (ع)
عَلیِّ بْنِ اَبیطالِب (ع)، امام اول شیعیان و خلیفۀ چهارم به روایت اهل سنت، داماد و پسرعموی پیامبر، و همسر حضرت فاطمه (ع).
حضرت علی (ع) در 13 رجب سال سیام عامالفيل و در خانۀ خدا متولد شد. پدرش، ابوطالب، فرزند عبدالمطلب، و مادرش، فاطمه، دختر اسد بن هاشم بود. علی (ع) در خانۀ پیامبر (ص) و در دامان او پرورده شد و نخسین مردی بود که نبوت وی را پذیرفت؛ همچنین او را نخستین کاتب وحی نیز میدانند.
ریشۀ واژۀ علی نمایانگر علو و در جایگاه صفت، بیانگر جایگاه رفیع است که سنتهای مرتبط با نام علی بر این معنا تکیه دارند. حیدر نامی بود که مادرش بر وی نهاد، اما ابوطالب ضمن مخالفت، نام علی را برگزيد؛ نامی که در نوع خود منحصربهفرد بوده، و نمونهای پيش از آن در منابع نيامده است (ابنشهرآشوب، 2 / 303- 304). پساز این نامگذاری، گزينش نام علی بر فرزندان ميان مردم حجاز رواج يافت (برای نمونه، نک : ياقوت، 5 / 228). علی (ع) خود نام حیدر را گاهی به کار میبرد، ازجمله در نبرد خیبر (ابنبابویه، الخصال، 561؛ شوکانی، 8 / 86؛ حائری، 2 / 291؛ ابنشهرآشوب، همانجا). بیشتر نوشتهها بر تناسب این نام با شخصیت والای علی یعنی بلندمرتبگی، بزرگواری، پرهیزکاری و بسیاری فیوضات دیگر او تأکید دارند (ابنبابویه، معانی ... ، 1 / 136 بب ). بهرغم اسامی و القاب بسیار ایشان، نام علی تحتالشعاع نام دیگری واقع نشد.
نخستين امام شيعيان افزونبر ناموری به علی، به فراخور موضوعات مختلف و جايگاه اجتماعی، به این نامها و القاب نیز اشتهار يافته است: نزد مادر، حيدر؛ نزد ابوطالب، ظهير؛ نزد اعراب، علی؛ در ميان هنديان، کبکر؛ نزد روميان، بطريسا؛ در ميان فارسیزبانان، جبتر؛ نزد ترکان، بثير؛ نزد زنگيان، حيتر؛ نزد کَهَنه، بویی؛ نزد ارامنه، فريق؛ در حبشه، بثريک؛ در انجيل، ايليا؛ در تورات، بریء؛ و در زبور، أری (همان، 1 / 135-136؛ حويزی، 5 / 599).
پیامبر از داماد خود با نام برادر، پسرعمو، صدیقالاکبر و فاروق، به معنی جداکنندۀ حق از باطل، یاد کرده است. باتوجهبه واقعۀ غدیر به او القاب وصی، ولی و رهبر دین نیز داده شده است (سيوطی، 2 / 115؛ متقی، 11 / 601؛ نسايی، 98). شیعیان در شهادتهای اذان پس از شهادت به پیامبری محمد (ص)، علی را ولیالله و حجةالله میخوانند. در حدیثی نقل شده است که علی (ع) برای محمد (ص) همچون هارون است برای موسى (ابنابیالحديد، 9 / 27؛ کوفی، 1 / 499 بب ؛ شاذان بن جبرئيل، 74 بب ). براساس برخی اخبار، روزی پیامبر (ص) علی (ع) را دید که بر زمین خوابیده و گردوخاک بر وی نشسته است؛ آنها را از شانههای علی زدود و او را ابوتراب خواند (مسلم، 4 / 1874؛ بخاری، 1 / 169؛ بيهقی، 2 / 446؛ ابنبابويه، علل ... ، 1 / 155 بب ؛ شوکانی، 2 / 171). جملۀ «کرّم الله وجهه» پس از يادکرد نام علی بن ابیطالب که تنها نمونه در ميان خلفای چهارگانه است، نشان از جايگاه ویژۀ او دارد (نک : مناوی، 5 / 440).
پیامبر همچنین او را امیرالمؤمنین خطاب کرده است. امیر، شکل تلخیصشدۀ این لقب، در ایران و در ادبیات فارسی با تأکید بر ارتباط با خلافت به کار میرود؛ ایرانیان لقب شاه را نیز به جای امیر استفاده میکنند، مانند شاه عرب، شاه نجف (رادفر، سراسر کتاب). علی با نام امامالمتقین نیز شناخته میشود (ابنمردويه، 58) که ایرانیان مولای متقیان میخوانند. بهجز حیدر، ایرانیان نامهای دیگری چون شیر یا اسد و ضرغام، برگرفتهشده از ریشۀ عربی که نمایانگر شخصیت همچون شیر او ست، برای ایشان به کار میبرند. اسدالله و فارسیشدۀ آن بهصورت شير خدا، و نيز نام حيدر در اشعار فارسی هم دارای نمونه است (طالشی، 33-62؛ نيز نک : آقابزرگ، 14 / 197). از مهمترين نمودهای هنری انديشۀ شيرسانی امام، در نگارههايی از آن حضرت و بهویژه در نقاشيهای قهوهخانهای بازتاب دارد که در غالب آنها حضور شيری در کنار وی نشان از شجاعت او دارد؛ و در آخر، یکی از مهمترین القاب وی که در منابع کهن شیعی بیان شده است، لقب المرتضى است، به معنی کسی که خداوند از او راضی است (کلینی، 1 / 204، 4 / 578).
امام علی (ع) بهواسطۀ فرزندانش، به ابوالحسن و گاه نيز ابوالحسين مکنى گشته است. از سوی ديگر باتوجهبه رواياتی که در آنها، حسنين، بهعنوان ريحانههای بهشتی ياد شدهاند (محبالدين طبری، 56)، پدر نيز بر همين اساس، ابوالريحانتين خوانده شده است («القاب ... »، 32؛ ابنبطريق، 306، 308). امام علی (ع) بهعنوان يکی از اهل بيت (ع) و از مصاديق حديث کسا، به خامس اهل عبا نيز شهرت دارد (شاذان بن جبرئيل، 78).
حضرت علی (ع) در سپیدهدم 19 رمضان سال 40، براساس یک توطئۀ برنامهریزیشده، به هنگام نماز با شمشیر مورد حملۀ ابنملجم مرادی قرار گرفت و زخمی عمیق برداشت. ایشان براثر همین جراحت، دو روز بعد، در 21 رمضان، به شهادت رسید.
مآخذ
آقابزرگ، الذريعة؛ ابنابیالحديد، عبدالحميد، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1379 ق / 1960 م؛ ابنبابويه، محمد، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، 1362 ش؛ همو، علل الشرايع، نجف، 1385 ق / 1966 م؛ همو، معانی الاخبار، ترجمۀ عبدالعلی محمدی شاهرودی، به کوشش علیاکبر غفـاری، تهران، 1377 ش؛ ابنبطريق، يحيـى، العمدة، قـم، 1407 ق؛ ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابیطالب (ع)، نجف، 1376 ق؛ ابنمردويه، احمد، مناقب علی بن ابیطالب (ع)، به کوشش عبدالرزاق محمدحسين حرزالدين، قم، 1382 ش؛ «القاب الرسول و عترته (ع)»، ضمن المجموعة النفيسة، قم، 1406 ق؛ بخاری، محمد، صحيح، به کوشش مصطفى ديبالبغا، بيروت، 1407 ق / 1987 م؛ بيهقی، احمد، السنن الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، 1414 ق / 1994 م؛ حائری، محمدمهدی، شجرة طوبى، نجف، 1385 ق؛ حويزی، عبدعلی، تفسير نور الثقلين، قم، 1415 ق؛ رادفر، ابوالقاسم، مناقب علوی در آيينۀ شعر پارسیگويان شبهقاره، تهران، 1381 ش؛ سيوطی، الجامع الصغير، قاهره، 1373 ق / 1954 م؛ شاذان بن جبرئيل قمی، الروضة فی فضائل اميرالمؤمنين، به کوشش علی شکرچی، قـم، 1423 ق؛ شوکانی، محمد، نيل الاوطار، بيروت، 1393 ق / 1973 م؛ طالشی، يدالله، تجلی اوصاف امام علی (ع) در ادب فارسی، تهران، 1382 ش؛ کلینی، محمد، اصول کافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1379 ش؛ کوفی، محمد، مناقب اميرالمؤمنين (ع)، به کوشش محمدباقر محمودی، قم، 1412 ق؛ متقی هندی، علی، کنز العمال، به کوشش بکری حيانی، بيروت، 1409 ق / 1989 م؛ مسلم بن حجاج، صحيح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1374 ق / 1955 م؛ مناوی، محمد عبدالرئوف، فيض القدير، به کوشش احمد عبدالسلام، بيروت، 1415 ق / 1994 م؛ نسايی، احمد، خصائص اميرالمؤمنين (ع)، به کوشش محمدهادی امينی، تهران، مکتبة نينوی الحديثة؛ ياقوت، معجم الادباء، قاهره، 1355-1357 ق / 1936- 1938 م..
بخش فرهنگ مردم
مردمشناسی و فولکلور
مذهب در جامعۀ دینی همچون نظامی از نمـادهای فرهنگـی مقـدس، در مجموعـهای از منـاسک دینی ـ آیینی، عمـل میکنـد. درونمایـۀ برخی از مناسک مذهبی مردم مسلمان سرزمینهای ایران و جهان بر بنیاد موضوعهای اساطیری و حماسی مربوط بـه شخصیتهای دینـی ـ مذهبی در میـان امامان شیعه در جامعه و فرهنگ مسلمانان شیعۀ جهان، بهویژه شیعیان ایران بوده، و نقش برجستۀ آنها در تکوین فرهنگ دینی ـ اعتقادی، آیینها، مناسک و هنرهای قدسیانۀ رایج میان آنها متجلی است. با شناخت اعتقادات و باورهای مردم دربارۀ حضرت علی (ع) و دریافت تجلی نمادین نیروی مقدس او در جهان مادی میتوان به معنا و ساختار نظام معنایی فرهنگ جامعۀ شیعه و طرز تفکر شیعیان نسبت به او پی برد و جهانبینی مذهبی آنها را تبیین و تفسیر کرد.
شیعیان در رفتار حضرت علی (ع) ویژگیهایی یافتهاند که فراتر و برتر از ویژگیهای انسانی است؛ ازاینرو، او را نمونۀ مثالی انسان برتر و انسانی آرمانی پیش از خلقت آدم (ع) میانگارند و برخی میگویند خداوند پیش از آفرینش آدم او را برگزید و عنوان امیرالمؤمنین را به او اعطا کرد ( ایرانیکا، I / 843).
حضرت علی (ع) در تعمیق ابعاد فرهنگ شیعی و گسترش زمینههای قدسی آن نقش بسیار پراهمیتی داشته است؛ چنانکه در اشعار گذشته آمده است: «تا دگرباره برنشاند به زین / خسرو چرخ را تهمتن دین» (سنایی، 247)، شاه دُلدُلسوار، عدوبند مشکلگشا، حیدر نامجو، شاه مردان (سعدی، 135-136).
اهل حق (ه م) که فرقهای مذهبی و از غلات شیعۀ ساکن در غرب ایران هستند، علی (ع) را ذات خداوند: «که آن مرتضى بود ذات خدا» (نک : جیحونآبادی، 23، 189) و مظهر تجلی خدا بر روی زمین میدانند.
عروج به آسمان
واقعۀ عروج انسان به آسمان در برخی فرهنگها، ازجمله فرهنگهای ایرانی و اسلامی را میتوان از آیینهای تشرف و رازآموزی (نک : دبا، 15 / 358-363)، گذار انسان از جهان خاکی به جهان مینوی و نوعی تصعید از فضای دنیوی دانست.
بنابر روایت عامۀ مردم و برخی معراجنامهها و کتابهای مذهبی در دورۀ صفوی و قاجار، در همان شب معراج پیامبر (ص)، حضرت امیرالمؤمنین (ع) به آسمان عروج میکند و به پیکر شیری سر راه پیامبر (ص) در آسمانها ظاهر میشود و راه را بر او میبندد و تا حلقۀ انگشتری حضرت رسول (ص) را نمیستاند، راه را بر او نمیگشاید: که آن شیر از مصطفى باج خواست / ستد زو نگین، آن علی بود راست (جیحونآبادی، 190، 203). این باورها در نقاشیها و مینیاتورهای آن دو تجسم یافتهاند (شایستهفر، 143-146؛ خزایی، 38).
برهان عامه در توجیه پدیدهها
عامۀ مردم علی (ع) را خاستگاه پیدایی برخی پدیدهها در طبیعت و در عرصۀ دانش، هنر و شیوههای زندگی اجتماعی مردم در جامعه میدانند و او را آغازگر بسیاری از عادات و آداب میانگارند و برای همۀ آنها توجیهات و استدلالهای ویژهای ارائه میدهند. مثلاً مبدع خط در میان اعراب را علی (ع) میدانند (فتوتنامهها ... ، 229). همچنین بنابر برخی روایات شیعه، حضرت علی (ع) را نخستین گردآورندۀ قرآن، که سندی بر نخستین مرحلۀ کتابت مصحف است، میدانند. همچنین در افسانهها آمده است که انگیزۀ شاهنامهسرایی و سرودن حماسۀ قهرمانی قهرمانان ایران را حضرت علی (ع) در شبی که به خواب فردوسی آمد، در اندیشۀ او پدید آورد و چشم او را بینا کرد و به او زبان گویا و گوش شنوا بخشید و علم و حکمت الٰهی آموخت، تا شاهنامه را بسراید و ایران را زنده کند (میهندوست، 12-13؛ انجوی، مردم و فردوسی، 10-12؛ نیز نک : ه د، شاهنامه؛ فردوسی).
کارهای سترگ اَبَرانسانی: در روایات اهل تشیع آمده است که حضرت علی (ع) همراهانش ابـوبکر، عمر و اَنَس را که مأمور گزارشکردن مشاهدات خود از سفر با او به پیامبر (ص) بودند، در یک چشم برهمزدن به سرزمینی ناشناخته، در 4منزلی مکانی که ایستاده بودند، برد. درصورتیکه پیمودن راه هریک از این منازل 40هزار سال بـا پرواز اسب بالدار طول میکشید. در آنجا، همراهانش حضرت علی (ع) را دیدند که در صدر مجلسی نشسته است و گروهی از کروبیان، گوشبهفرمان، به دورش گرد آمدهاند و 4 ملک مقرب، جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل (ه م)، نیز به ولایت او شهادت میدهند (شهری، 5 / 566، حاشیۀ 1).
همچنین روایت کردهاند که در غزوۀ خیبر وقتی که سپر از دست حضرت علی (ع) به زمین افتاد، او درِ قلعۀ خیبر را کند و بر دست خـود بلند کرد (ابنحسام، خاوراننامه، 611). بنابر قولی
دیگر، ابتدا در را روی خندق گذاشت تا صحابه از آن بگذرند؛ اما چون در کوتاهتر از دهنۀ خندق بود، آن را بر سر دست گرفت و صحابه از آن گذشتند (کاشفی، 313-314، 315).
در داستانهای عامه آمده است که حضرت علی (ع) پیش از تولد بهصورت جوانـی آشکار میشود و شیری را که در راه چشمه بـا مادرش روبهرو شده بود، با نهیبی میگریزاند. پس از به دنیا آمدن هم، بنا به روایتهای عامه، نمیگذارد او را قنداقپیچ کنند و هر بار که قنداقش میکنند، با یک تکان آن را پاره میکند (رسولی، 309). همچنین، عشایر بویراحمدی ساکن در منطقۀ سیسخت در استان کهگیلویه و بویراحمد نقل میکنند وقتی که حضرت علی (ع) کودکی سهماهه و گهوارهای بود، اژدهایی 30متری به شهر مکه میآید. مردم شهر از ترس اژدها میگریزند. علی (ع) اژدها را با دستهایش که با ریسمان به گهواره بسته شده بود، میگیرد و به دو نیم میکند. همچنین به روایت همین مردم، علی (ع) در جوانی با کاروانی سفر میکرد؛ وقتی در برابر کاروانسرایی میرسند، کاروانیان توقف میکنند و به داخل کاروانسرا میروند. هنگامیکه علی (ع) میخواهد وارد کاروانسرا شود، طول دهانۀ در کاروانسرا که کوتاهتر از قد او بود، به امر خدا تا بالای سر او میرود و حضرت علی (ع) بیآنکه خم شود، از آن میگذرد (لوفر،52, 165 ).
بنابر افسانهها، میگویند روزی سلمان سرگرم آبتنی در چشمهای بود که شیری از دشت به سرِ چشمه میآید و روی جامههای سلمان مینشیند. سلمان با دیدن شیر وحشت میکند و به خداوند توسل میجوید. در همان حال سواری نقابدار به کنار چشمه میآید و با نهیبی شیر را دور میکند، یا به قولی، با شمشیرش او را میکشد و سلمان را نجات میدهد. سلمان از آب چشمه بیرون میآید و یک دسته گل شقایق صحرایی از دشت میچیند و به سوار نقابدار هدیه میکند. بعدها حضرت علی (ع) در ملاقات و گفتوگو با سلمان این واقعه را یادآوری میکند و دستهگل را به او نشان میدهد (برای آگاهی از ماجرای کامل داستان نجات سلمان از چنگال شیر، نک : وجدانی، 70-77). کارهای خارقالعادۀ دیگری نیز از حضرت علی (ع) در داستانهای مردمی نقل کردهاند که داستان «شیر و جوهریه»، «ماجرای ثعیان» (حاکم جنیان)، «سخن گفتن با جِرِی (مارماهی)»، «ماجرای کفش و مار خفته در آن»، قضیۀ بازگرداندن اموال مرد یهودی که جنیان برده بودند و قضیۀ طلاکردن کلوخ در دست، از جملۀ این داستانها ست (محجوب، 2 / 1256- 1258).
افزونبر این باورها، به اعتقاد شیعیان همۀ فضای عالم جولانگاه حضرت امیرالمؤمنین (ع) است و حضور جسمانی و روحانی امام در پهنۀ جغرافیایی کرۀ زمین محدود به مکان و فضایی خاص نیست. ازاینرو مردم حضور او را در بسیاری از نقاط ایران محقق میدانند و نشانۀ حضور او را سنگها، کوهها، چشمهها، درختها و مکانهایی میپندارند که به او منسوباند و به نام علی نامیده میشوند و به فیض نیروی قداست او، آنها را متبرک و مقدس میانگارند و برای آنها نیروی درمانی و شفادهندگی و مراددهی تصور میکنند (دراینباره، نک : میرشکرایی، «علی ... »، 8).
قدمگاه و پنجهگاه
بنابر پژوهشهای مردمشناختی، در فضاهای جغرافیایی مختلف سرزمین ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی شماری چشمه، سنگ و برخی چیزهای دیگر هست که آنها را به انحای مختلف به امام علی (ع) نسبت داده، و به نام او خواندهاند. مثلاً، سنگهای بزرگ و کوچک پراکندهای در نقاط مختلف ایران هست که روی آنها نقش قدم (قدمگاه، جای پا)، پنجۀ دست (پنجهگاه) و سم اسب حک شده است. مردم نقش قدم و پنجۀ دست انسانی را متعلق به امام علی (ع) و نقش سم اسب را جای پای دُلدُل، اسب حضرت میدانند، مانند «قدمگاه علی جاسم دُلدُل»، در سربند امیر در فارس (همایونی، 217؛ برای روایتی دیگر از این باور در میان مردم افغانستان، نک : شعور، 1 / 162). همۀ این قدمگاهها و پنجهگاهها را که بسیاری از آنها بر سر تپهها و مکانهای بلند قرار دارند، مردم مجلای فیض قدوسی امیرمؤمنان میدانند و متبرک و مقدس میشمرند و به زیارت آنها میروند و به آنها پناه میجویند و نذر میکنند و از آنها حاجت میخواهند (نک : ه د، قدمگاه).
چشمهها
چشمهها از کهنترین روزگاران بهسبب ویژگی شفافیت و تطهیرکنندگی آب، و نیز بهواسطۀ رویش و زایش حیات طبیعی از آب، در نزد مردم سرزمینهای جهان از رایجترین و قدیمترین وجوه تقدس بودهاند (ملکراه، 243). در فرهنگ ایران باستان ایزد تیر و الٰهۀ اناهیتا (ناهید) نگهبان آب رودها و چشمهها بودهاند. پاسداری از آبها، پاکیزهنگهداشتن آب چشمهها و رودها، و آلودهنساختن آنها از تکالیف مهم مردم بوده است. در فرهنگ اسلامی نیز آب، عمدهترین پاککنندهها ست و مسلمانان موظف به پاکنگهداشتن و آلـودهنکردن آبها بودهانـد (نک : ه د، آب).
در ایرانزمین بسیاری از چشمهها، بهویژه چشمههای آب گرم، به نام حضرت علی (ع) است و مردم او را مَلک پاسدار آنها میپندارند و پدیداری و حفظ آنها را به کرامات و معجزات او نسبت میدهند. مردم این چشمهها را مقدس میشمارند و برای پاککردن تن و روان خود از آلودگیها، گناهان و شفای بیماریها و دورکردن درد و بلا از وجود خود، سر و تن را در آنها میشویند. این چشمهها بهصورت مستقل، یا در کنار قدمگاههای منسوب به علی (ع) و یا در جوار درختهای نظرکرده، در بیشتر نقاط ایران بهطور پراکنده قرار دارند. چشمۀ آبعلی در درۀ آه، در 10فرسنگی شمال شرقی تهران، و چشمهعلی در نزدیکی روستای آستانۀ مشهد از جملۀ این نوع اماکن هستند (برای چشمههای مقدس، بهویژه چشمههای منسوب به حضرت علی (ع)، نک : میرنیا؛ 2 / 193؛ شریعتی، 153-154؛ صداقتکیش، 49-114).
نقش پهلوانی و جوانمردی
فرهنگی که ایرانیان در آن رشد کرده و بالیدهاند، از آغاز، فرهنگی دینی و مبتنی بر آیینهای تمثیلی و مناسک اسطورهای بوده است. این فرهنگ بهویژه تودۀ مردم ایران را با ذهنیتی رمزگرای پرورده، و جهانبینی آنها را با مجموعهای اسطوره و حماسه شکل داده است.
حضرت علی (ع) در فرهنگ و اندیشۀ مردم شیعۀ ایران نمونۀ انسان کامل و اسطورۀ پهلوانی، مظهر رزمآزمایی و دلاوری، و بهعنوان قهرمان اژدرافکن رهاییبخش، نشانۀ دادگری، رأفت، راستی، پاکی و نماد جوانمردی، ایثارگری و یار و یاور فرودستان ناتوان، یتیمان و بیکسان و گشایندۀ مشکلات انگاشته و ستوده میشود. مردم داستانهای بیشماری دربارۀ زندگی امیرمؤمنان و قهرمانیهای حماسی او در نقاط مختلف جهان ساختهاند.
نام علی (ع) از نخستین کلماتی است که کودکان مسلمان ایرانی از طریق لالاییها، ترانهها، قصهها و مثلها میشنوند و میآموزند و از آغاز کودکی، به هنگام برخاستن و نشستن، بلندکردن چیزهای سنگین، شروعکردن کارها و خطرکردن در امور مهم و بزرگ از او یاد میکنند و با گفتن «یا علی» و «یا علی از تو مدد»، «علی یارت»، «یا علی مدد» و «دست علی به همرات» به خود یا دیگران نیرو میبخشند و انجامدادن همهچیز را آسان و تحملپذیر میکنند و حاصل کارشان را نیز برکت و فزونی میبخشند (وجدانی، 71). مردم سیستان به هنگام «حَشَرکشیِ» (لایروبی) مسیر قناتها و رفع خستگی از تن و بازیابی نیرو و توان خود، علی (ع) را به یاری میطلبند و این اشعار را میخوانند: «اگر خستهجانی بگو یا علی / اگر سر بیفتد میان بلا / مترس و ملرز و بگو یا علی»، و دیگران نیز همه با هم در پاسخ میگویند: یا علی (شهرکی، 162؛ برای نمونههایی از ترانههای کار با ذکر علی (ع) و یاریخواهی از او، نک : مظلومزاده، 72؛ نیز برای یاری خواستن از علی (ع)، نک : رستمالحکما، 27، 294، 297؛ نیز نک : ه د، ترانههای کار).
همۀ ویژگیهای فراانسانی حضرت علی (ع) در متون ادب رسمی و ادبیات عامه مانند قصهها، ترانهها، لالاییها، امثال و دیگر گونـههای ادبیات عامه بازگـو شدهاند (بـرای نمونه، نک : وکیلیان و صالحی، سراسر کتاب؛ وجدانی، سراسر کتاب؛ احمدپناهی، 21-23؛ نیز صفا، 377). در افسانههای پهلوانی، رستم در پی یافتن حضرت علی (ع) در دودانگۀ مازندران حضرت علی (ع) را که به هیئت پیرمردی درآمده بود، ملاقات میکند و با او به نبرد و زورآزمایی میپردازد و حضرت با دو انگشت او را به آسمان دوم پرتاب میکند. رستم در آنجا علی (ع) را به مدد میطلبد و با بردن نام او از کشتهشدن رهایی مییابد (برای داستان این نبرد، نک : انجوی، مردم و شاهنامه، 107- 109، 116).
اژدهاکشی
اژدها از موجودات بسیار رازگونه و پیچیده در فرهنگهای جهان است. در بیشتر فرهنگها اژدها را نماد آب میانگارند و او را نهان در ژرفای اقیانوسها، غنوده در دریاچهها و شناور در رودخانهها میدانند. بارندگی و باروری در جهان را به خواست اژدها میپندارند و میگویند او ست که آبهای آسمان را به سوی زمین سرازیر میکند و موجب برکت، باروری زمین و بارداری زنان میشود (الیاده، 207). در فرهنگ ایرانی و اسلامی اگرچه اژدها با آب بستگی دارد، اما نماد و مظهری از نیروهای زیانکار اهریمنی تصور میشود که با خوی اهریمنی و رفتار شریرانه و دژمنشانۀ خود آبها را از مردم دریغ میدارد و برایشان خشکسالی میآورد (برای آگاهی بیشتر دربارۀ ویژگیهـای نمادیـن اژدهـا در دو فرهنـگ ایرانی و اسلامی، نک : رستگار، سراسر اثر؛ یاحقی، 75- 78).
در فـرهنگ اساطیری و حماسی ایـران پهلوانان ایرانـی مانند خدایان عمل میکردند و همه برای نظمبخشیدن به کیهان و برافکندن ویرانی و ظلمت با اژدها روبهرو میشدند، میجنگیدند و آن را میکشتند. فریدون، سام یا گرشاسب، رستم و حتى اسب او، رخش، گشتاسب، اسفندیار، فرامرز، بهمن، اردشیر بابکان، بهرام گور و مانند آنها همه اژدهاکش بودهاند. ایزدانی همچون بهرام، تشتر، آذر، سروش و حتى خود اهورهمزدا نیز اژدراوژن بودهاند (سرکاراتی، 137؛ نیز داستان اژدهاکشی این پهلوانان را، نک : رستگار، 150- 219). در فرهنگ مذهبی شیعیان نیز حضرت علی (ع) پهلوانی است که همچون ایزدان و پهلوانان اساطیری ایران با اژدها میستیزد و اژدهاکشی میکند و مردمان را از مصائب و زیـانکاریهای آن میرهاند. ماجـرای رفتـن آن حضرت بـه شهـر «بندگان سلیمان»، در روایات داستانی ایرانی آمده است؛ شهری که حضرت سلیمان برای تنبیه مردم آن که از قبول آیین او سر باز زده بودند، آب شهر را در چاهی به بند کشیده بود. علی (ع) برای نجات سعد وقاص از دست سپاهیان دیو به این شهر میرود. شکستن طلسمات چاه، کشتن سرکردۀ دیوان، اژدها و شیر، نجات سعد، گشودن بند آب و سیراب کردن آن سرزمین خشک ویران (ابنحسام، تازیاننامه ... ، 114، خاوراننامه، 65، نیز نک : تصویر) نمونهای از پهلوانیهای حضرت علی (ع) و دیو و اژدهاکشی او در ادبیات ایران و فرهنگ عامه است (برای نمونههایی از اژدهاکشی امام علی (ع) در روایتهای افسانهای رایج میـان مردم ایـران، نک : جیحونآبادی، 192-193؛ باستانی، 3-5).
تصوف
اهل تصوف، درویشان سلسلۀ عجم، پهلوانان و لوطیان جملگی خود را سرسپردۀ علی (ع)، و او را پیر صنف و سلسلۀ خود میدانند (محجوب، 3 / 782-783؛ بلوکباشی، «پدیدهای ... »، 105) و طریقۀ خود را بهواسطۀ سلمان فارسی به شاه مردان، علی (ع) میرسانند (افشاری، 25). همچنین، سرانِ سلاخان و قصابان را کمربستۀ حضرت امیرمؤمنان و خود علی (ع) را کمربستۀ پیامبر (ص) میپندارند (فتوتنامهها، 51). به اعتقاد این گروه، پیامبر (ص) در روز غدیر خم «میانبند» (و به قولی، مندیل) خود را که جبرئیل در شب معراج به کمر او بسته بود، با 3 گره به نام الله (الم: الف، لام و میم)، اخی جبرئیل (نام جبرئیل) و حق (محمد) به کمر حضرت علی (ع) بست. این شدّ (میانبند) جامع همۀ شدها بود (کاشفی، 121؛ فتوتنامهها، 122). به روایت فتوتنامهها، 51 تن از بزرگان و سران صاحبپیشه در شهرهای مختلف، مانند صاحبان پیشۀ باغبانی، سنگتراشی، عیاری، شاطری، نجاری، خرازی و جز آنها کمربستۀ حضرت علـی (ع) بودهاند (ص 223-225). «میـانبستن» در سلک فتیان، عمل و معنایی رمزی را میرساند و بیانگر شجاعت و تمرین نفس در خدمت پیران و بزرگان دین و طریقت است (بیضایی، 148).
علی (ع) را نهفقط شیعیان، بلکه پیروان هر دین، مذهب و مسلکی (مانند گبر، ترسا و جهود) دریای جود و جوانمردی میدانند (همو، 24-25) و ازآنرو، او را جوانمرد میخوانند که بهجای پیامبر (ص) خود را در مهلکۀ خطر انداخت (کاشفی، 22). به همین سبب نیز پیامبر (ص) جامۀ جوانمردی و فتوتی را که جبرئیل از نزد خداوند برای او آورده بود، بر تن علی (ع) پوشاند و این «صورت فتوت» را بهجز او زیبندۀ کس دیگری ندانست ( فتوتنامهها، 29).
ورزشهای باستانی در زورخانه (ه م) نیز با نام مبارک علی (ع)، که او را «علی اژدر در، شیر بیابان نجف» میخوانند (انصافپور، 185)، آغاز و با نام او ختم میشود.
هنر معماری و تصویرگری
همۀ عرصههای هنر دینی در جامعههای شیعی، مانند معماری، نگارگری، شمایلنگاری و خوشنویسی تجلیگاه جلوههایی از شخصیت روحانی و معنوی علی (ع) است. معماری و آرایهبندیهای معماری بناهای مذهبی در سرزمینهای مسلماننشین شیعه، بهویژه معماری بناهای تکایا، حسینیهها، زیارتگاهها، سقاخانهها، مساجد و آبانبارها، هریک به گونهای با شکل و نام و نمادهایی از علی (ع) و قهرمانان فرهنگ عاشورا آراسته شده (بلوکباشی، تعزیهخوانی ... ، 17) و حالت تقدس و تبرک گرفتهاند.
از آغاز دورۀ صفوی نگاه هنرمندان به شمایلنگاری مذهبی بیش از پیش معطوف میشود و سنت تصویرگری از مقدسان دین راهی تازه در کار هنری مییابد. در این سنت افزونبر چهرهنگاری، به تصویرکشیدن داستانها و رویدادهای زندگی بزرگان دین و مذهب، بهویژه معراج حضرت پیامبر و حضور حضرت امیر در بالاترین جایگاهها در آسمان و واقعه و مصایب کربلا و مانند آنها از موضوعهای مهم نقشپردازی هنرمندان بر روی دیوار (دیوارنگاری)، بوم، پرده، بهویژه پردههای درویشی و اوراق کتاب (کتابنگاری) میشوند (برای آگـاهی بیشتر، نک : بلوکباشی، «شمایلنگاری ... »، 3-7؛ سیف، سراسر کتاب).
نقاشان خیالپردازِ شیوۀ قهوهخانه نیز که گرایش بسیار زیادی به مذهب داشتند، در تصویرسازیهای خود به شمایلپردازی از چهرههای امامان و معصومان، بهویژه مولای متقیان، حضرت امیرالمؤمنین (ع) توجه خاص نمودند (برای چند نمونه از نقاشیهای مربوط به حضرت امیـر، نک : سیف، تصویرهای شم 3، 46، 52، 53، 57، بهترتیب از حضرت علی (ع) و مالک اژدر، جوانمرد قصاب، زندگانی پرافتخار حضرت علی (ع)، یتیمنوازی حضرت علی (ع) و جنگ خیبر).
نقش درمانبخشی و مشکلگشایی
مردم علی (ع) را پزشکی روحانی و درمانگر هر درد بیدرمان و هر نوع بیماری، و گشایندۀ هر در بسته و آرزوی خفتۀ برنیامده میدانند و توسل به او را مشکلگشای همۀ گرفتاریها و نگرانیهای زندگی میانگارند. به روایت ابوطاهر طرسوسی (ص 160)، ابومسلم در بستر بیماری حضرت را در خواب میبیند که به بالین او آمده است و دست بر اندامش میساید. پس از برخاستن از خواب درمییابد که به فیض و عنایت علی (ع) بیماریاش بهبود یافته است (نک : زویری، 131).
به عقیدۀ عامۀ مردم ایران، حضرت علی (ع) زنان مسلمان را به هنگام زایش کمک میکند که آسان بزایند. خراسانیها باور دارند که زنان آبستن به هنگام درد زایمان اگر به حضرت امیرالمؤمنین (ع) توسل جویند، حضرت به بالین آنها میآید و عصای مبارکش را به دور کمر آنان میکشد تا بدون درد و آسان بزایند. ازاینرو، زنان در وقت پختنِ «حلوای دوازده امام» برای آسانزایی زن آبستن، او را دعا میکنند و از حضرت میخواهند تا بر او نظر کند که بچهاش را زود و بدون درد به دنیا بیاورد (شکورزاده، 36). زنان تهرانی برای کاستن از درد زنان سختزا دعای فرج میخوانند و از علی صفدر و گشایندۀ در خیبر یاری میجویند (شهری، 4 / 455، حاشیۀ 3، برای متن دعای فرج، نک : 5 / 658- 659).
در قدیم مردمی که بیمار داشتند، از سرزمینهای عراق، فارس، خراسان و روم (مردم روم شرقی) در لیلةالمحیا (شب 27 رجب) به نجف میرفتند و پس از نماز خفتن (نماز شام یا عشا) در کنار قبر حضرت امیرالمؤمنین (ع) گرد میآمدند و بیماران افلیج و زمینگیر خود و بیمارانی را که صرع داشتند، برای شفایافتن بر روی ضریح امام (ع) میگذاشتند و خود به ذکر دعا و نیایش میپرداختند. برای بیماریهای دیگر نیز باورهایی وجود دارد (ابنبطوطه، 177- 178).
مردم انگشتری فیروزهای را که نقش «الله الملک» (نقش نگین انگشتری حضرت امیرالمؤمنین در دورۀ خلافت) و «الملک للٰه الواحد القهار» (نقش انگشتری او در دورۀ پس از خلافت) داشته باشد، امانبخش انسان از حیوانات درنده و موجب ظفر و غلبۀ صاحب انگشتری در نبردها و مبارزات میدانند. همچنین خوراندن آبی که اینچنین انگشتری را در آن شسته باشند، شفابخش هر بیماری میانگارند (مجلسی، 23).
در دورۀ صفوی و قاجاری، جامههایی کتیبهدار به نام «جامۀ فتح» یا «پیراهن ناد علی» میدوختند که جنبۀ حرز و تعویذ داشت. بر روی این جامهها آیات فتح و ظفر و ادعیه و اوراد مربوط به حفظ انسان در برابر بلایا را مینوشتند یا میبافتند و در مواقع خاص بر تن میکردند. چون روی این جامه همراه آیات و احادیث، عبارت صوفیانۀ «ناد علیاً مظهر العجائب، تجده عوناً لک فی النوائب / کل هم و غم سینجلی لولایتک یا علی» را نیز مینوشتند، در میان مردم، بهویژه اهل تصوف، به «پیراهن ناد علی» هم شهرت داشت. جامۀ فتح را جنگجویان زیر زره خود میپوشیدند تا بر هماورد خود پیروز شوند. کهنترین نمونۀ تاریخی این پیراهن، جامۀ فتح متعلق به شاه عباس صفوی (سل 996- 1038 ق / 1588- 1629 م) است، که اکنون در موزۀ ملی ایران نگهداری میشود (برای توضیح بیشتر دربارۀ پیراهن ناد علی و جامۀ فتح شاه، نک : روحفر، 34-36؛ نیز نک : آنندراج، ذیل جامۀ فتح).
برای رفع شر و بلا و گشایش مشکلات و برآوردهشدن حاجات و آرزوها در زندگی، شیعیان جامعههای سنتی ایران با اعمال و مناسکی خاص که هریک بهگونهای به حضرت علی (ع) ارتباط مییابد، او را به کمک میطلبند؛ مثلاً، در بیشتر شهرها، ازجمله تهران و کاشان، زنان برای مرادخواهی و گرهگشایی از بخت بسته و بازشدن بخت دختر دمبخت و نیز آوردن خیر و برکت به زندگی، در شب یا روز بیستوهفتم ماه رمضان (به تعبیری روز هفتِ امام و یا احتمالاً یکی دیگر از شبهای قدر و به تعبیری دیگر روز قتل ابنملجم، نک : مستوفی، 1 / 329)، به مسجد میروند و میان دو نماز ظهر و عصر از پول گدایی پیراهن مراد، یا کیسۀ مراد میدوزند و به تن میکشند: «پیراهنی ز پول گدایی بدوختیم / تا بخت یار گردد و دولت قرین ما». برخی نیز انگشتریِ گردان و حلقۀ مراد میسازند و نان «بیستوهفتمی» میپزند و پخش میکنند (برای آگاهی از نحوۀ دوختن پیراهن مراد و بختگشایی دختران، نک : همو، 1 / 331؛ لغتنامه ... ، ذیل پیراهن؛ کتیرایی، 91-94؛ شهری، 2 / 514؛ وکیلیان، 124، نیز برای مرادخواهی در شب بیستوهفتم رمضان، نک : 124-133).
از اعمال دیگر مرادخواهی و گرهگشایی زنان در ایران، گرفتن «ختم امیرالمؤمنین» و تهیۀ «آجیل مشکلگشا» (ه م) است (برای آگاهی بیشتر، نک : هدایت 59، 64-65؛ مستوفی، 1 / 287؛ برای روایت کرمانی قصه، نک : لاریمر، 126-133).
فزونیبخشی، برکت و نعمتدادن به کشتزارها، ازدیاد زادوولد، شیردهی گاو و گوسفندان، پرباروثمرشدن درختان میوه، برکتبخشیدن بـه توشه و آذوقۀ سال، رونقبخشیدن بـه کاروبار، بالابردن درآمدها از کار و مانند آنها را، همه با توسل به حضرت علی (ع) و درخواست فیض و رحمت از او محقق میدانند (دراینباره، نک : هدایت، 166؛ حسنزاده، 65). مثلاً کشاورز ایرانی برای نشانکردن فزونی و برکت خرمن از نقش نام علی بر تودۀ گندم و مُهر و داغی که نام علی روی آن نقش بسته شده است، استفاده میکند (میرشکرایی، مهر ... ، 23؛ نیز نک : ه د، مُهر خرمن).
تفویض نیروی قدسی: ذوالفقار و دُلدُل حضرت علی (ع) مظاهری از ویژگیهای نیروی عُلوی و قدسی او ست. به روایتی، جبرئیل ذوالفقار را از آسمان برای علی (ع) هدیه آورد (کلینی، 267). فرخی گوید: «افسر زرین فرستد آفتاب از بهر تو / همچنان کز آسمان آمد علی را ذوالفقار» (ص 179)، و این همان شمشیری است که آدم از بهشت آورد و علی (ع) با آن با شیاطین پیکار کرد (عمادزاده، 364). همچنین روایت کردهاند که ذوالفقار یکی از دو شمشیر بهدستآمده از ویرانکردن معبد منات به دست امیرالمؤمنین (ع) در سال 8 هجرت (خزائلی، 615)، و شمشیر عاص بن منیۀ سهمی بود که پس از کشتهشدن او در جنگ بدر در سال دوم هجرت (عمادزاده، همانجا) پیامبر (ص) آن را به علی (ع) اعطا کرد. نقش شیر و شمشیر روی بیرق ایران تا دورۀ فتحعلی شاه قاجار و بعد نقش شیر برپاخاستۀ شمشیربهدست بر روی بیرقهای رسمی دورۀ قاجار را نمادی از حضرت علی (ع) و ذوالفقار او در حفاظت از تمامیت و استقلال سرزمین ایران گرفتهاند (یاحقی، 282؛ خزایی، 38).
دُلدُل (ه م) که در فرهنگ عامه نام اسب علی (ع) خوانده شده است، مادهاستری سپید مایل به سیاهی بود که گفتهاند حاکم اسکندریه آن را به حضرت رسول (ص) پیشکش کرد و پیامبر (ص) آن را به حضرت علی (ع) بخشید ( آنندراج، ذیل واژه؛ نیز نک : یاحقی، 195). برای خلقت این اسب ویژگیهای غریبی برشمردهاند و گفتهاند سری تاجدار، پهلوهایی با دو بال جبرئیل، سُمی همانند سُم گاومیش داشت و قادر بود در هوا چون پرنده پرواز کند (شهری، 5 / 28، حاشیۀ 3).
جشنها و آیینها
به نظر مالینوفسکی هر پدیدۀ فرهنگی و هر آیین و اعتقادی نمایندۀ ارزش ویژهای است و نوعی نیاز اجتماعی را برمیآورد و معنـای زیستی معینی را میرساند (نک : دریابندری، 93). شیعیان ایران معتقدند که آدم مؤمن در هیچ زمان و مکانی دل خود را از مهر و محبت علی (ع) خالی نخواهد داشت و پیوسته به یاد او خواهد بود: دل هر کز محبتش خالیست / نه دلست آن که زرق و محتالیست (سنایی، 261).
1. جشن نوروز: واقعۀ غدیر خم و برگزیدهشدن علی (ع) به جانشینی پیامبر (ص) و امامت مسلمانان را مردم شیعۀ حوزۀ فرهنگ ایرانی مقارن با روز نوروز، جشن آغاز بهار و سال نو میدانند. قاآنی در منقبت علی بن ابیطالب به این تقارن اشاره میکند: «رسد به گوش دل این مژدهام ز هاتف غیب / که گشت شیر خداوند شهریار امروز» (ص 470). ازاینرو، ایرانیان مسلمان جشن نوروز را به واسطۀ این تقارن بیش از پیش مقدس و گرامی میدارند: نوروز از آن شد پرشعف، هم صاحب عزّ و شرف / کان روز سالار نجف، آمد به تخت سروری (نک : شکورزاده، 95؛ برای اطلاع دربارۀ تقارن نوروز با غدیر خم، نک : شعبانی، 168- 169).
2. جشن میلاد: شیعیان جهان جشن میلاد امیرمؤمنان علی (ع) را در شب و روز ولادت او با شکوه بسیار جشن میگیرند. در ایران میدانهای شهرها، بازارها و برخی دکانها را آذین میبندند و چراغـانی میکنند (نک : ه د، چراغانی). مردم در شب میـلاد مجالس بزم و شادی بر پا میکنند و تا پاسی گذشته از نیمهشب به شعر و آوازخوانی، شنیدن موسیقی، شادی و سرور میپردازند. در قدیم، برخی قهوهخانههای معتبر و محلی، افزونبر ترتیب مجلس نقالی و نقل داستانهای پهلوانی علی (ع)، مجالس ذکر، سماع و سخنوری ترتیب میدادند. ذکر سماع پیشدرآمدی بر آیین سخنوری (ه م) بود که با قول و غزلخوانی غزلخوانان خوشصدا آغاز میشد و چند غزلخوان هریک چند بیتی، معمولاً در «بیات تهران» میخواندند. سپس آیین سخنوری، هنر مناظرۀ شاعرانه میان جمعی از شاعران برخاسته از قشرهای تودۀ مردم، آغاز میشد. این آیین بر بنیاد گرایشی نیرومند و مذهبی برای تحققبخشیدن به آرمانهای تشیع و اثبات حق تقدم امیر مؤمنان حضرت علی (ع) بر خلفای راشدین نهاده شده است (بلوکباشی، قهوهخانهها ... ، 182- 185).
مراسم سوگ
فرق میان انسان مذهبی و غیرمذهبی را میرچا الیاده در آن میداند که انسان غیرمذهبی سیمای فضایی این جهانی را به شکل یکسان و خنثى تجربه میکند، درحالیکه برای انسان مذهبی فضای این جهانی یکنواخت و همگون نیست. برای او بخشی از آن مقدس و بخشی دیگر نامقدس است (نک : ملکراه، 242). عامۀ مردم مسلمان شیعۀ حوزۀ فرهنگ ایرانی نیز از فضای زمانی و مکانی که در آن میزیند، همین تصور مقدس و نامقدس را دارند و زمانهایی مانند ایام نوروز و زادروزها و سالمرگهای اولیا، انبیا و امامان را مقدس میشمارند و تقدس این دورههای زمانی را با آیینهای ویژهای نمودار میسازند. روزها و شبهای ضربتخوردن و شهادت مرسوم امام علی (ع) در ماه رمضان، شیعیان به سوگ و اندوه مینشینند و به نشانۀ سوگواری همهجا را سیاهپوش میکنند و بازارها و دکانها را میبندند و در خانهها، مساجد و تکیهها به عزاداری میپردازند. مردم در این دورۀ زمانی که با شبهای مقدس قدر تقارن دارد، برای سبککردن بار گناهان و تطهیر روح و گرفتن حاجت و مراد از پروردگار، شبها تا سحر بیدار و به دعا و نیایش مینشینند (نک : ه د، عزاداری، بخش II، عزاداری مذهبی).
از سنتهای دیرینۀ مردم یزد در روز شهادت امام علی (ع)، راهانداختن دستههای نخلگردان در محلهها، عزاداری در تکایا و حسینیهها (نک : ه د، نخل و نخلگردانی) و یکی دیگر، راهافتادن دستههای پسربچه در شب بیستوهفتم ماه رمضان در محلهها و دادن شعار «دوست، دوست، علی دوست» و خواندن اشعاری در مدح علی (ع) در برابر درِ خانهها و درخواست هدیه است. مردم نیز از خوراکیهایی که از پیش برای این شب تهیه کردهاند، مقداری به نیت برآوردن حوایج و همدردی با یتیمان کوفه و همدلی با مولای خود علی (ع) به آنها میدهند (سبحانزاده، 11).
مردم قریۀ العباد (دهآباد) کاشان در 3 شب نوزدهم، بیستم و بیستویکم رمضان مجلس عزاداری و روضهخوانی بر پا میکنند و صبح روز بیستویکم در حسینیۀ پایگاه نخلِ قریه گرد میآیند و پس از خـواندن روضه، نخل را بهمثابۀ تابوت امام علی (ع) بر دوش میگیرند و برسروسینهزنان، با پرچمهای سیاه، توغ و بیرق به گورستان ده میبرند و در آنجا در پای تابوت عزاداری میکنند (معتمدی، 1 / 656؛ دربارۀ مراسم و آیینهای دیگر مردم در این شبهای مقدس در نقاط مختلف ایران، نک : وکیلیان، 85 -103).
تعزیه: مردم دیندار و پایبند به شعایر مذهبی ایران از دانستههای تـاریخی ـ فرهنگـی و انباشتههای ذهنی خـود دربـارۀ حضرت علی (ع) و وقایع زندگی، جنگها، قهرمانیها و ایثارگریهای او مجموعهای نمایش آیینی به نام «تعزیه» یا «شبیه» ساخته و پرداختهاند. این تعزیهها عبارتاند از: «تولد حضرت علی»، «قصاب جوانمرد و علی»، «شهادت علی» یا «وفات حضرت امیر»، «ناقه فروختن حضرت علی (ع)»، «نانپختن حضرت علی (ع)»، «نخلستان فروختن حضرت امیر»، «ایمانآوردن مالک اشتر» یا «مالک اشتر و معجزۀ حضرت امیر»، «شست بستن دیو»، «شمعون یهودی»، «غدیر خم»، «بئرالعلم»، «غصب خلافت» (این تعزیه مربوط به بیعتگرفتن از حضرت امیر برای خلافت ابوبکر است)، و تعزیههای مربوط به قهرمانیهای حضرت در جنگها، مانند «جنگ صفّین»، «فتح خیبر» و «فتح مکه» (برای شرح خلاصۀ این تعزیهها، نک : شهیدی، 271-303؛ دربارۀ متن کامل تعزیۀ «وفات حضرت امیر»، نک : جنگ ... ، 1 / 131-167؛ برای متن تعزیۀ شهادت امیر به روایت تعزیهخوانهای دربندسر، از آبادیهای تابع شمیرانات، نک : مجالس ... ، 1 / 235-261؛ نیز نک : تعزیه ... ، 194-201). مجالس تعزیۀ «تزویج فاطمۀ زهرا (ع) با مولا علی (ع)» یا «ظهور زهره»، «نصب خلافت جناب امیر»، و «علی امیرالمؤمنین (ع)» (برای متـن کامل این چنـد مجلس تعزیه، نک : همان، جم ) و تعزیۀ «شهادت قنبر، غلام خاص امیرالمؤمنین (ع)» (متن کامل آن را به روایت تعزیهخوانهای دربندسر، نک : مجالس، 2 / 279-290)، از دیگر مجالس تعزیۀ مربوط به حضرت امیر هستند. این تعزیهها را به مناسبت و در ایام ولادت امام، شهادت امام و در ایام محرم و صفر و معمولاً با تعزیههای دیگر میخواندند.
مآخذ
آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ ابنبطوطه، رحلة، بیروت، 1384 ق / 1964 م؛ ابنحسام قهستانی، محمد، خاوراننامه، تهران، 1381 ش؛ همو، تازیاننامۀ پارسی، به کوشش حمیدالله مرادی، تهران، 1382 ش؛ ابوطاهر طرسوسی، ابومسلمنامه، به کوشش اقبال یغمایی، تهران، 1355 ش؛ احمدپناهی سمنانـی، محمد، «علـی (ع) در ترانههای ملی»، کتاب ماه هنر، تهـران، شم 31-32؛ افشاری، مهران و مهدی مداینی، مقدمه بر هفتلشکر، به کوشش همان دو، تهران، 1377 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، مردم و شاهنامه، تهران، 1354 ش؛ همو، مردم و فردوسی، تهران، 1355 ش؛ انصافپور، غلامرضا، تاریخ و فرهنگ زورخانه، تهران، 1353 ش؛ باستانی پاریزی، ابراهیم، اژدهای هفتسر، تهران، 1352 ش؛ بلوکباشی، علی، «پدیدهای به نام لوطی و لوطیگری در حیات اجتماعی تاریخ ایران»، فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش، شم 8- 9؛ همو، تعزیهخوانی، حدیث قدسی مصایب در نمایش آیینی، تهران، 1383 ش؛ همو، «شمایلنگاری در حوزۀ هنرهای عامه»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 31-32؛ همو، قهوهخانههای ایران، تهران، 1375 ش؛ بیضایی کاشانی، پرتو، «تأثیر آیین جوانمردی در ورزشهای باستانی»، آیین جوانمردی هانری کربن، ترجمۀ احسان نراقی، تهران، 1363 ش؛ تعزیه، نمایش مصیبت، به کوشش جابر عناصری، تهران، 1365 ش؛ جنگ شهادت، به کوشش زهرا اقبال، تهران، 1355 ش؛ جیحونآبادی، نعمتالله، حق الحقایق یا شاهنامۀ حقیقت، به کوشش محمد مکری، تهران، 1361 ش؛ حسنزاده، علیرضا، «نقش افسانهها در امتزاج دو فرهنگ»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 31-32؛ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، تهران، 1355 ش؛ خزایی، محمد، «نقش شیر، نمود امام علی (ع) در هنر اسلامی»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 31-32؛ دبا؛ دریابندری، نجف، افسانۀ اسطوره، تهران، 1380 ش؛ رستگار فسایی، منصور، اژدها در اساطیر ایران، تهران، 1365 ش؛ رستمالحکما، محمدهاشم، رستم التواریخ، به کوشش محمد شیری، تهران، 1348 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ روحفر، زهره، «پیراهن ناد علی یا جامۀ فتح»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 31-32؛ زویری، محجوب، ابومسلمنامه و نقش آن در تاریخ اجتماعی عصر صفوی، تهران، 1382 ش؛ سبحانزاده، کاظم، «سنتهای دیرپای مردم یزد در ماه مبارک رمضان»، روزنامۀ ایران، تهران، 1386 ش، شم 736‘ 3؛ سرکاراتی، بهمن، «پهلوان اژدرکش در اساطیر و حماسۀ ایران»، شاهنامۀ فردوسی و شکوه پهلوانی، به کوشش مهدی مداینی، تهران، 1357 ش؛ سعدی، بوستان، به کوشش عبدالعظیم قریب، تهران، 1328 ش؛ سنایی، حدیقة الحقیقة، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1329 ش؛ سیف، هادی، نقاشی قهوهخانه، تهران، 1369 ش؛ شایستهفر، مهناز، هنر شیعی، تهران، 1384 ش؛ شریعتی، علی، راهنمای خراسان، تهران، 1363 ش؛ شعبانی، رضا، آدابورسوم نوروز، تهران، 1378 ش؛ شعور، اسدالله، ترانههای کهسار، کابل، 1353 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهرکی مقدم، یوسف، «حشر یا لایروبی قنات در سیستان»، فرهنگ و انسان، قم، 1378 ش، س 4، شم 1؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368 ش؛ شهیدی، عنایتالله، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی از آغاز تا پایان دورۀ قاجار در تهران، تهران، 1380 ش؛ صداقتکیش، جمشید، آبهای مقدس ایران، شیراز، 1379 ش؛ صفا، ذبیحالله، حماسهسرایی در ایران، تهران، 1363 ش؛ عمادزاده، عمادالدین حسین، امیرالمؤمنین (زندگانی حضرت علی بن ابیطالب (ع))، تهران، 1331 ش؛ فتوتنامهها و رسایل خاکساریه، به کوشش مهران افشاری، تهران، 1382 ش؛ فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ قاآنی، حبیبالله، دیوان، به کوشش امیر صانعی (خوانساری)، تهران، 1380 ش؛ کاشفی، حسین، فتوتنامۀ سلطانی، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1350 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کلینی، محمد، الکافی، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران، 1391 ق؛ لاریمر، د. ل. ر.، فرهنگ مردم کرمان، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مجالس تعزیه، به کوشش حسن صالحی راد، تهران، 1380 ش؛ مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، تهران، 1362 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1382 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ مظلومزاده، محمدمهدی، «نجات دادن حضرت علی (ع) سلمان را از چنگ شیر»، فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، س 1، شم 2؛ معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان در بیوت علما و حوزههای علمیه و کشورهای جهان، قم، 1378 ش؛ ملکراه، علیرضا، آیینهای شفا، تهران، 1385 ش؛ میرشکرایی، محمد، «علی (ع) در فرهنگ مردم ایران»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 31-32؛ همو، مهر داغ بر خرمن و دام، تهران، 1378 ش؛ میرنیا، علی، ایلات و طوایف درگز، تهران، 1362 ش؛ میهندوست، محسن، «پندارها و باورداشتهای عامیانه»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 31-32؛ وجدانی، بهروز، حضرت علی (ع) در نغمههای عامیانۀ ایران، تهران، 1380 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1376 ش؛ همو و خسرو صالحی، حضرت علی (ع) در قصههای عامیانه، تهران، 1380 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ همایونی، صادق، ترانههای محلی فارس، شیراز، 1379 ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، 1369 ش؛ نیز: